آشنایی با هوش تجاری و نقش آن در تصمیم گیری های سازمانی

شما قصد دارید تصمیمگیریهای جدیدی را براساس دادهها اتخاذ کنید؟ در مرحله اول باید همه نکات پیرامون هوش تجاری را بیاموزید. در این مطلب سعی داریم تا شما را در این مسیر همراهی کنیم. همانطور که اشاره کردیم، شما دادههایی دارید اما نمیدانید با آنها چه میکنید؟ چگونه دادهها را به چیزی ملموس تبدیل میکنید؟ چگونه شما میتوانید دادههای موجود را برای تأثیرگذاری بر تصمیم گیریها استفاده کنید؟ همه ما در یک مقطع زمانی این سؤال را پرسیدهایم.
هوش تجاری یا bi چیست؟

احتمالا اصطلاح هوش تجاری را شنیدهاید که معمولا به آن BI میگویند. به معنای واقعی کلمه، هوش تجاری به معنای باهوشتر بودن در زمینه کسب و کارتان است و رویکرد شما به BI با ابزارهایی تعریف میشود که استفاده میکنید. نمونههایی از ابزارهای BI شامل منبع داده، داشبورد، گزارشها، ابزارهای کشف داده و خدمات دادههای ابری میشود. این ابزارها امکان استخراج بینش از دادههای شما را فراهم میکنند.
اگر هوش تجاری و ابزارهای آن را به یک ماشین تشبیه کنیم، دادهها موجود ما حکم موتور این ماشین را دارد. شکی نیست که اینترنت اشیا (IoT) روش دسترسی عموم مردم به دادهها را نیز تغییر داده است. دادهها با کلیک یک دکمه در دسترس هستند. چه آمار تناسب اندام از ساعت هوشمند شما باشد یا درآمد ماهیانه یک کسب و کار بزرگ، دادهها همه جا وجود دارد.
آیا شما یا کسی که میشناسید ساعت هوشمند یا ردیاب تناسب اندام دارید؟ این دستگاهها معیارهای سادهای مانند گامهای روزانه، ساعتهای ایستادن و دقیقههای تمرین را بررسی میکنند. بینشهای موجود در آن دادهها را در نظر بگیرید. شاید برای رسیدن به یک هدف نیاز به افزایش تعداد قدمهای خود داشته باشید؟ این دادهها میتواند به شما در تصمیم گیری در مورد نحوه برخورد با تناسب اندام کمک کند.
وقتی نوبت به دادهها میرسد، این شما هستید که تصمیم میگیرید چگونه از آن استفاده و تفسیر کنید (مصرفکننده یا کسبوکار)، آنها را تجزیه و تحلیل کنید و تصمیمگیریهای مبتنی بر دادهها را بگیرید. این موضوع را میتوان اجرای هوش تجاری نامید.
مروری بر صنعت هوش تجاری
نرمافزار هوش تجاری ابزارهایی هستند که ایجاد ارزش را از دادههای شما مانند داشبورد یا گزارشها ممکن میکنند. معمولا ابزارهای BI دادههای تاریخی و فعلی را در زمینههای مختلف فراهم میکنند تا تصمیم گیری آگاهانه و توسعه پیش بینی را امکانپذیر کند.
صنعت هوش تجاری به سرعت حرکت میکند تا با سرعت تغییرات و تقاضا از سوی کاربران خود هماهنگ شود. در واقع، ۵۴ درصد از شرکتها میگویند که هوش تجاری ابری (Cloud BI) برای استراتژیهای فعلی و آینده بسیار مهم است.
هوش تجاری نظم را در دنیای دادههای آشفته ایجاد میکند. چه تجسم دادهها باشد و چه ابزارهای ذخیرهسازی داده، هوش تجاری بر روی پیادهسازی یک استراتژی برای به دست آوردن ارزش بیشتر از دادههای شما تمرکز دارد. اگرچه ممکن است ترسناک به نظر برسد، BI برای سازمانهایی با بودجههای بالا IT اختصاص ندارد و هوش تجاری برای دموکراتیک کردن دادهها و ارائه بیشترین ارزش از آنها، صرف نظر از اندازه یا دامنه استفاده میشود.
هوش تجاری از دیدگاه های مختلف
هوش تجاری اصطلاحی فراگیر برای ابزارها و فناوری مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل، تجسم، معیار، پیشبینی و استخراج دادههای کسب و کار برای تصمیمگیری بهتر است. فناوری BI به کسب و کارها اجازه میدهد تا دادههای فعلی و تاریخی را ارزیابی کنند تا به بینشهای عملی و تجزیه و تحلیل پیشبینیکننده برای عملیات تجاری دست یابند. ابزارهای BI ممکن است یک یا چند مورد از این قابلیتها را داشته باشند:
- گزارش نویسی؛
- تجزیه و تحلیل و توسعه داشبورد؛
- پردازش تحلیلی آنلاین؛
- داده کاوی و فرآیند کاوی؛
- پردازش رویداد پیچیده؛
- مدیریت عملکرد کسب و کار؛
- محک زدن؛
- تجزیه و تحلیل پیش بینی و چشم انداز؛
هانس پیتر لون
هانس پیتر لون، محقق آیبیام، اصطلاح هوش تجاری را در سال ۱۹۵۸ ابداع کرد. لان BI را اینگونه تعریف میکند:توانایی درک روابط متقابل حقایق ارائه شده بهگونهای که اقدامات را به سمت هدف مورد نظر هدایت کند.
هوارد درسنر
در سال ۱۹۸۹، هاوارد درسنر (بعدها تحلیلگر گروه گارتنر) «هوش تجاری» را به عنوان یک اصطلاح کلی برای توصیف «مفاهیم و روشهای بهبود تصمیمگیری تجاری با استفاده از سیستمهای پشتیبانی مبتنی بر واقعیت» پیشنهاد کرد.
فورستر
فورستر ایدهای را با تعریف گستردهای از BI مطرح میکند:هوش تجاری مجموعهای از متدولوژیها، فرآیندها، پلتفرمها، برنامهها، معماریها و فناوریهایی است که دادههای خام را به اطلاعات معنادار و مفید تبدیل میکنند که برای فعال کردن مؤثرتر استراتژیک، تاکتیکی، و بینش عملیاتی و تصمیم گیری به کار برده میشود.
وین اکرسون
BI از دو فعالیت کاملا متضاد تشکیل شده است: گزارش از بالا به پایین، گزارش مبتنی بر معیارها. بر روی داشبورد نظارت کنید که از قبل میدانید چه چیزهایی را از آن میخواهید و تجزیه و تحلیل موقت از پایین به بالا برای پاسخهای پیشبینی نشده انجام دهید.
BeyeNetwork
BeyeNetwork مقالهای از لری انگلیش منتشر کرد که در آن تأکید میکرد «هوش تجاری نیازمند اطلاعاتی باکیفیت بالاست». او سپس این تعریف را از BI ارائه میدهد:
توانایی یک شرکت برای عملکرد موثر براساس بهره برداری از منابع انسانی و اطلاعاتی خود را هوش تجاری میتوان گفت.
اکنون که BI را تعریف کردهایم و از رهبران فکری شنیدیم، بیایید به تاریخچه مختصری از هوش تجاری و میزان پیشرفت آن نگاه کنیم. هر چند در بخشهای قبلی نگاه گذرا به این تاریچه انداختهایم اما در بخش بعدی بیشتر این موضوع را بررسی میکنیم.
تاریخچه هوش تجاری و روند پیشرفت آن
- ۱۹۵۸: هانس پیتر لون، محقق IBM، «سیستم هوش تجاری» را منتشر کرد. هانس بعدها پدر هوش تجاری نام گرفت.
- دهه ۱۹۷۰: سازمانهایی برای ارائه ابزارهای هوش تجاری ظهور کردند که هدف آنها کمک به دسترسی و سازماندهی دادهها بود.
- ۱۹۸۸: کنسرسیوم Multiway Data Analysis، یک کنفرانس بین المللی برای سادهسازی فرآیندهای داده در رم برگزار کرد.
- ۱۹۸۹: هاوارد درسنر BI را آنگونه که امروزه میشناسیم تعریف میکند: «مفاهیم و روشهایی برای بهبود تصمیم گیری تجاری با استفاده از سیستمهای پشتیبانی مبتنی بر واقعیت.»
- ۱۹۸۹: اصطلاح «هوش تجاری» مورد توجه قرار گرفت و فراگیر شد.
- ۲۰۰۵: با افزایش استفاده از پلتفرمهای شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر، حجم دادههای ایجاد شده و در دسترس افزایش یافت.
- ۲۰۰۸: درآمد هوش تجاری، تجزیه و تحلیل و مدیریت عملکرد به ۸.۸ میلیارد دلار رسید.
- ۲۰۱۰: سی و پنج درصد از سازمانها از BI فراگیر استفاده میکنند. ۶۷ درصد از شرکتهای «بهترین در کلاس» دارای BI سلف سرویس هستند.
- ۲۰۱۷: تجزیه و تحلیل افزوده (توانایی خودکارسازی بینشها با استفاده از یادگیری ماشین و تولید زبان طبیعی) به عنوان آینده دادهها و تجزیه و تحلیل توسط گارتنر پیش بینی شده است.
- ۲۰۱۸: پذیرش هوش تجاری ابری به ۴۹٪ افزایش یافت، تقریبا دو برابر شدن سطح پذیرش نسبت به سال ۲۰۱۶ (۲۵٪ از کاربران سازمانی).
- ۲۰۲۱: پیش بینی میشود که اندازه بازار جهانی BI تا سال ۲۰۲۶ به ۲۷۸۷۰ میلیون دلار برسد (از ۱۸۷۲۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹).
BI سنتی در مقابل BI مدرن
از لحاظ تاریخی، هوش تجاری تابعی بود که متعلق به فناوری اطلاعات بود. این موضوع منجر به یک رویکرد از بالا به پایین برای گزارش و تجزیه و تحلیل شد. تصمیم گیرندگان باید برای تجزیه و تحلیل یا گزارش دهی نیاز به دادهها داشتند و مانعی برای دسترسی به گزارشها و بینشهای زمان واقعی ایجاد شده بود.
همانطور که نحوه عملکرد و نرمافزار تغییر کرده است، مالکیت نیز تغییر کرده است. BI مدرن یک عملکرد اصلی تجاری محسوب میشود که در سراسر سازمان قابل دسترسی و مالکیت است. یکی از مزایای اصلی BI مدرن قابلیت دسترسی آن است. کاربران میتوانند به دادهها در هر زمانی دسترسی داشته باشند و با آنها تعامل برقرار کنند و فورا گزارشها و داشبوردها را ایجاد کنند و مشکلات را از بین ببرند.
در حال حاضر، هوش تجاری شامل ابزارها، روششناسیها و فناوریهایی است که امکان تجزیه و تحلیل خودکار را فراهم میکنند. این موضوع میتواند به سادگی ورود به سیستم و دسترسی به داشبوردها، گزارشها و تجزیه و تحلیلهایی باشد که نقاط داده را به بینش قابل هضم تبدیل میکند. هوش تجاری مدرن به شما کمک میکند:
قابلیت های فوق العاده هوش تجاری در سال ۲۰۲۲

خبری از کد نیست
بدون استفاده از کد هر فردی بدون مهارتهای فنی یا تجزیه و تحلیل دادهها میتواند به اهداف خود به راحتی دست پیدا کند. بدون نیاز به توسعه دهنده یا تحلیلگر داده، هر کسی میتواند دادهها را وارد و تغییر دهد و تجسم، فیلتر یا بخشبندی کند و تما این کارها بدون نوشتن یک خط کد انجام میگیرد. برای شما این امکان فراهم است که داده محور باشید.
تجزیه و تحلیل سلف سرویس
گزارش در مورد بینشهای تجاری دیگر منحصرا برای تحلیلگران داده محفوظ نیست. ابزارهای مدرن BI منعطف هستند و تجزیه و تحلیل self-serve را امکانپذیر میکنند. به جای ایجاد گزارش از دادهها، میتوانید به راحتی وارد نرمافزار BI خود شوید و دادههای قابل هضم و عملی مورد نیاز خود را جمعآوری کنید. برای دسترسی و طراحی گزارشها دیگر نیازی به تحلیلگر داده یا توسعه دهنده IT ندارید.
راه حل های جدید
راه حلهای سنتی BI اغلب پیچیده و غیرقابل دسترس هستند و برای دسترسی به اطلاعات به تخصص فنی نیاز است. راه حلهای جدید هزینه بالا و پیچیدگی را دور میزند. راه حلهای جدید اغلب کم یا بدون کد است، به این معنی که شما نیازی به هیچ تخصص فنی ندارید و نیز سریع و آسان تنظیم میشود.
سطح دسترسی به داده ها
زمانی که از دادهها بینش مناسبی داشته باشید، شما میتوانید تصمیمات تجاری هوشمندانه و آگاهانهتری بگیرید. سطح دسترسی به دادهها موانع دسترسی را برطرف میکند تا همه بتوانند از دادهها برای هدایت تصمیم گیری استراتژیک استفاده کنند. سطح دسترسی به داده با این اصول شکل میگیرد:
- کاربر عادی میتواند به اطلاعات در هر قالب دیجیتالی دسترسی داشته باشد؛
- افراد غیرمتخصص میتوانند دادهها را جمع آوری و تجزیه و تحلیل کنند؛
- دادههای خصوصی فردی باید محافظت شوند؛
- کیفیت دادهها ضروری است؛
- فن آوریهایی مانند Augmented Analytics، NoSQL، داشبوردها و ابزارهای سلف سرویس (مانند Klipfolio!) ستونهایی برای توانمندسازی افراد غیر فنی در دموکراسی داده هستند؛
- اخلاق مداری باید سطح دسترسی به داده را هدایت کند؛
در نهایت، سطح دسترسی به دادهها فضایی را ایجاد میکند که در آن کارکنان از سراسر سازمان از دادهها آگاه هستند، بدون اجازه خاص مسئولی یا موانع به دادهها دسترسی دارند و آنها میتوانند از دادهها در کار و تصمیمگیری روزانه خود استفاده کنند.
چگونه ابزار مناسب BI انتخاب کنیم؟
همانطور که در ابتدای این راهنما ذکر شد، BI به سرعت در حال پیشرفت است تا برای همه کسب و کارها در دسترستر و آسانتر شود. کسبوکارهایی که از قدرت BI استفاده میکنند، بدون شک نسبت به کسانی که این کار را نمیکنند، برتری رقابتی دارند.
هوش تجاری به همان اندازه که به کسب و کار شما قدرت میدهد، کارمندان شما را نیز توانمند میکند. شرکتها دریافتهاند که اجازه دادن به کارمندان برای دسترسی و پیگیری دادههای تحلیلی و عملیاتی، با نظارت بر تلاشهای بلادرنگ در کنار یک طرح تجاری، کارایی و اهداف کار را بهبود میبخشد. قدرت BI به تیمهای شما این فرصت را میدهد تا داستانهای دادههای خود را بگویند، سریعتر و هوشمندانهتر کار کنند و یک محل کار باز و شفاف را در آغوش بگیرند. درنهایت، سازمان شما را به سطح بعدی میبرد.
بنابراین چگونه ابزار مناسب خود و تیمتان را انتخاب میکنید؟ ابزارهای مختلفی همچون ویترای یا نمونههای خارجی وجود دارند که باید براساس سطح نیاز کسب و کارتان و میزان دسترسی کارمندانتان انتخاب کنید.
۷ دلیل برای اینکه هوش تجاری برای کسب و کارمان حیاتی است؟

کسب و کارها با سرعتی سرسامآور حرکت میکنند و رقابت آنها نیز همینطور است. برای اینکه این مشاغل در بازار برتری داشته باشند، هر تصمیمی که میگیرند باید آگاهانه باشد. صرف نظر از صنعت، هر کسب و کاری به دادههای زیادی دسترسی دارد که میتواند به نفع خود استفاده کند. اما متاسفانه تعداد کمی از آنها این کار را انجام میدهند.
هوش تجاری (BI) به این کسب و کارها کمک میکند تا با ارائه انبوهی از دادههای غیرقابل استفاده به شکلی قابل فهم و قابل تفسیر، از دادهها به نفع خود استفاده کنند. BI شما را قادر میسازد تا قدرت فناوری و تخصص کسب و کار را ترکیب کنید تا تصمیمات کاملا آگاهانه بگیرید و از رقبا جلوتر بمانید.
۱.توانایی به دست آوردن بینش مشتری
با استفاده موثر از هوش تجاری، کسب و کارها میتوانند با تجزیه و تحلیل الگوهای خرید و ایجاد رابط کاربری، مشتریان خود را بهتر درک کنند. این موضوع به آنها کمک میکند تا محصولات و تجربیات بهتری را برای مشتریان خود ایجاد کنند.
یکی از مثالهایی که در آن یک کسب و کار میتواند از قدرت BI برای درک مشتریان خود استفاده کند، تقسیمبندی مشتریان است. بر اساس انواع محصولاتی که مشتری میخرد، زمانی که خرید میکند و هر چند وقت یکبار خرید میکند، مشتریان را میتوان به بخشهای مختلف طبقهبندی کرد. این بخشها برای ارائه تجربه بهتر به مشتری از طریق پیشنهادات سفارشی محصول یا یادآورهای سفارشی و بسیاری موارد دیگر استفاده میشوند. این موضوع یک موقعیت برد-برد برای هر دو طرف ایجاد میکند زیرا هم مشتریان و هم کسب و کارها از آن سود میبرند.
۲.بهبود دید عملیاتی کسب و کار
سازمانهایی که از هوش تجاری استفاده میکنند، کنترل بهتری بر فرآیندهای تجاری خود خواهند داشت. آنها دید بهتری را نسبت به اتفاقات درون سازمان دارند. داشتن هوشیاری فعال نسبت به فرآیندها و رویههای استاندارد به اصلاح سریع هر گونه خطا کمک میکند. همچنین این موضوع به کسب و کار کمک میکند تا آماده شود و واکنش نشان ندهد. به عنوان مثال، برای یک شرکت لجستیکی که با تحویل تاخیری مشکل دارد، دانستن اینکه این تاخیرها کجا و چرا اتفاق میافتد، میتواند بسیار ارزشمند باشد. این نوع بینش در مورد عملیات تجاری آنها میتواند به کسب و کار کمک کند تا خدمات خود را تا حد زیادی بهبود بخشد.
۳.بینش عملی را تجربه کنید
مهمترین چیز در هنگام اتخاذ هر تصمیم تجاری، داشتن اطلاعات کافی برای پشتوانه تصمیم است. با گزارشدهی سنتی، بدست آوردن بینشهای عملی مانند هوش تجاری آسان و راحت نیست. بینشهای عملی، معیارهایی هستند که در واقع شما را قادر میسازند هر اقدامی را انجام دهید و صرفا فقط به شنیدن یک عدد اکتفا نمیکنید. یکی از نمونههای معیار عملی، درصد مشتریانی است که سبد خرید خود را رها میکنند تا معیار تعداد تراکنشهای کسب و کارتان تجربه کرده است. این معیار به ما ایدهای مبنی بر فرار مشتریان میدهد و به کسب و کار امکان میدهد اقدامات لازم را برای کاهش نرخ کنسل شدن سبد خرید انجام دهد.
۴.بهبود کارایی در سراسر سازمان
وجود یک سیستم هوش تجاری مناسب به طور قابل ملاحظهای کارایی کل سازمان را بهبود میبخشد. این موضوع به نوبه خود تأثیر مثبتی بر درآمد کلی سازمان دارد. با در دسترس قرار دادن دادههای معنادار در میان تیمهای مختلف سازمان، زمان انتظار در درخواستهای گزارش را کاهش میدهد و بهرهوری همه تیمهای شرکت را افزایش میدهد. دادهها باید برای همه قابل دسترسی باشد و محدود به چند تیم خاص نباشد. این موضوع به همه افراد شرکت کمک میکند تا مطلع بمانند و تصمیمات آگاهانه بگیرند.
۵.در دسترس بودن داده ها
یک سیستم هوش تجاری دسترسی به دادههای بیدرنگ را در همه زمانها فراهم میکند. این موضوع به نوبه خود خطر هرگونه خطای انسانی احتمالی را هنگام تهیه هرگونه گزارش دادههای حیاتی کاهش میدهد. دسترسی به دادهها به کسب و کار این امکان را میدهد که همیشه از سلامت شرکت مطلع باشد. این دسترسی به سازمان کمک میکند تا هر بار که نیاز به تصمیم گیری دارد، تصمیمات مبتنی بر داده را اتخاذ کند. دیگر منتظر نمانید تا گزارش تیم تحلیل برسد!
۶.استراتژی های بازاریابی بهتر اجرا می شود
یک سیستم هوش تجاری تیم بازاریابی سازمان را قادر میسازد تا کمپینهای بازاریابی بهتری را ایجاد کند که با ارائه روشی راحت برای دسترسی به دادههای مربوط به کمپینهای فعلی و گذشته، بازگشت سرمایه (ROI) بهتری را ایجاد کند. همچنین معیارهای کلیدی مورد نیاز مشاوره بازاریابی دیجیتال مانند هزینه جذب مشتری (CAC)، هزینه به ازای سرنخ (CPL)، نرخ کلیک کمپینها (CTR) و بسیاری دیگر از معیارهای حیاتی مورد نیاز برای یک کمپین بازاریابی موفق را ارائه میدهد.
۷.به کسب و کار مزیت رقابتی می دهد
هوش تجاری مزیتهای فراوانی برای هر کسب و کاری به ارمغان میآورد و یکی از آنها مزیت رقابتی است. هوش تجاری به کسب و کارها این امکان را میدهد که بینشی نسبت به آنچه داشته باشند که رقبای خود انجام میدهند و آنها را قادر میسازد تا تصمیمات آگاهانه و متفکرانه برای برنامههای خود بگیرند. همچنین، شرکتی که همیشه سیستمهای داخلی خود را زیر نظر دارد، از شرکتی جلوتر میماند که این کار را نمیکند.
کوتاهترین دلیل برای تایید استفاده از پاور بی آی و هوش تجاری در سازمانها، استفاده از هوش تجاری در سازمانهای برتر برای نظارت، مدیریت و تصمیم گیری حرفهای میباشد.سخن پایانی
داشتن یک سیستم هوش تجاری عالی این روزها برای هر کسب و کاری بسیار ضروری است. داشتن هوشیاری فعال بر فرآیندهای داخلی شرکت و سلامت بیرونی آن برای کسب و کارهای پرشتاب امروزی حیاتی است. استفاده از دادهها برای بهبود شرکت باید جزء ارزشهای اصلی کسب و کار باشد. در سالهای اخیر شاهد این موضوع بودهایم که هوش تجاری در سازمانها اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
هوش تجاری چیست؟
تجزیه و تحلیل مجموعه دادههای تحلیلی موجود، خلاصه گزارشها، نمودارها، داشبورد و نقشهها را برای ارائه اطلاعات مفید و مدیریتی
چه زمانی از هوش تجاری استفاده کنیم؟
BI برای ساده کردن عملیات کسب و کار با تعیین ناکارآمدیها و کاهش هزینهها و تصویرسازی مدیریتی کاربرد دارد
دیدگاهتان را بنویسید