استراتژی برند؛ اهمیت توسعه و نحوه طراحی آن

استراتژی برند، طبق تعریف، یک برنامه بلندمدت بین بخشی برای یک برند برای دستیابی به اهداف مشخص و از پیش تعریف شده است. یک استراتژی برند موفق باید به خوبی طراحی شده باشد و در تمامی جوانب یک کسب و کار، با ظرفیت بهبود تجربه مصرف کننده، مزیت رقابتی و عملکرد مالی اجرا شود. در حالی که این قضیه ممکن است در تئوری آسان به نظر برسد، ایجاد یک استراتژی برند برنده به خصوص در یک بازار بسیار رقابتی میتواند چالش برانگیزتر از آن چیزی باشد که در برداشتهای اولیه به نظر میرسد.
بحثهای زیادی در مورد اینکه چگونه یک سازمان باید دقیقا شروع به توسعه استراتژی برند کند، وجود دارد. برخی از استراتژیها به طور طبیعی در طول زمان تکامل مییابند، برخی به سازمانهای خارجی واگذار میشوند و برخی دیگر به صورت داخلی در مراحل اولیه چرخه حیات کسب و کار تعریف میشوند. ما معتقدیم بهترین رویکرد پیروی از یک فرآیند پنج مرحلهای است که با بینش مرتبط و به موقع پشتیبانی میشود.
استراتژی برندینگ چیست؟
برندسازی مادهای است که کسب و کار شما را تشکیل میدهد. ارزشهای شرکت شما، نقطه فروش منحصر به فرد، مخاطبان هدف و بیانیه کلی ماموریت شما را در بر میگیرد. استراتژی برندسازی شما بر کل تجربه مخاطبان با شرکت شما تأثیر میگذارد، بنابراین باید در همان ابتدای راه اندازی شرکت، محصول یا خدمات به دقت مورد توجه قرار گیرد.
اطمینان از اینکه استراتژی برندسازی شما به خوبی تعریف شده است، به این معنی است که مخاطبان در مورد آنچه که شرکت شما ارائه میدهد، نه تنها از نظر محصول، بلکه از نظر ارزش، فرهنگ و موقعیت نیز درک بالایی دارند. همچنین این موضوع میتواند به روابط داخلی شرکت، با کمک به همسوسازی بخشهای مختلف، شناسایی فرصتها و ایجاد دستورالعملهایی برای تصمیمگیری کارآمد کمک کند.
برندسازی چیست؟
برندسازی یک روش بازاریابی است که به افراد کمک میکند محصولات یا خدمات کسب و کار شما را از دیگران متمایز کنند. برندسازی اغلب شامل ایجاد عناصری مانند لوگو، بیانیه ماموریت و طراحی است که در هر نوع ارتباط بازاریابی سازگار باشد. برند شما نشان دهنده شخصیت شما به عنوان یک کسب و کار است و استفاده از استراتژیهای موثر برند میتواند به رشد کسب و کار شما کمک کند و فراتر از مخاطبان هدف شما برسد.
چگونه استراتژی برند مناسبی را طراحی کنیم؟
در ادامه رویکرد پنج مرحلهای را بیان میکنیم که به شما در موفقیت استراتژی برندتان کمک میکند. مطمئنا این روند آسانی نیست اما به شما یک شروع مناسب در برابر رقبا میدهد.
۱.تعیین هدف
در اصل، این گام اول برای یافتن روح کسب و کار شما است. آنچه کشف میکنید باید زیربنای استراتژی شما باشد و در فرهنگ شرکت نقش محوری ایفا کند. اشتباه نکنید، درک واقعی هدف یک سازمان به همان اندازه نادر است که ارزشمند نیز میباشد. اما هنگامی که آن را پیدا کردید، برای ساختن یک برند قدیمی، قابل تشخیص و با شخصیت بسیار مهم میشود.
۲.شناخت محیط
به همان اندازه که درک هدف سازمان شما مهم است، زمینهای که کسب و کار شما در آن فعالیت میکند، نیز اهمیت ویژهای دارد. هیچ کسب و کاری در خلاء به وجود نمیآید. چه رقبای شما آشکار باشند و یک محصول مستقیما قابل مقایسه ارائه دهند، یا به طور غیرمستقیم برای جلب توجه مصرف کننده رقابت کنند، قطعا شما چندین رقیب دارید. مهمتر از آن، فعالیت آنها بر عملکرد شما تأثیر میگذارد (و بالعکس). دانستن اینکه رقبا چگونه عمل میکنند، عملکردشان را نشان میدهند و محصولاتشان را برندسازی میکنند، به شما کمک میکند تا یک استراتژی برند ایجاد کنید که در دنیای واقعی استوار باشد.
راههای مختلفی وجود دارد که میتوانید به این مرحله نزدیک شوید. یکی از راههای رایج برای درک موقعیت بازار، انجام تجزیه و تحلیل رقبا است. سایر ابزارهای محبوب شامل نقشههای ادراکی موقعیت صنعت و تجزیه و تحلیل ۵ تا از رقبای صنعت خود است. اما یک چیز مسلم است، هرچه زمان بیشتری را برای این مرحله صرف کنید، درک شما از بازار بیشتر خواهد شد.
۳.تنظیم اهداف SMART
اهداف SMART به یک کلیشه محبوب تبدیل شده است و آنها شما براساس تحقیقات قبلیتان به طور مناسبی هدایت میکنند. این موارد به سازمان شما امکان میدهد که اهدافتان براساس بیزنس و بازار هدفتان تعریف شده باشد.
اهداف باید حوزههای استراتژیک کلیدی را پوشش دهند، نه فقط بر عملکرد مالی تمرکز داشته باشند. اگرچه بررسی این موضوع خوب است که ایدهآلهای خود را برای رشد ترسیم کنید و همچنین مطمئن شوید که اهداف بر درک برند، دسترسی، توسعه محصول و عملیات روزانه تأثیر میگذارند. مثالهای زیر تفاوت بین اهداف خوب تعیینشده و اهداف ضعیف را متمایز میکنند.
نمونههایی از اهداف به خوبی تعریف شده:
- تا سال ۱۴۰۲ نزدیک به ۶۰ درصد از مشتریان ما رابطه دوستانه و وفاداری با کسب و کار ما پیدا کنند.
- ۲۰۰۰ کاربر تا سال ۱۴۰۲ از طریق شبکههای اجتماعی با کسب و کار ما آشنا شوند.
- تا سال ۱۴۰۲ سهم بازار خود را از صنعت مورد نظر ما به ۲.۵ درصد افزایش دهیم.
نمونههایی از اهداف بد تعریف شده:
- تا ۶ ماه پس از راه اندازی، مشتریان بیشتری نسبت به نزدیکترین رقیب خود داشته باشیم.
- تبلیغات بیهدف در مکانهای اشتباه را جهت برندسازی انجام دهیم.
۴.ایجاد یک برنامه استراتژیک
هنگامی که اهداف خود را به دست آوردید، زمان آن فرا رسیده است که برنامه ریزی کنید که چگونه به آنها دست یابید. این بخش عمده استراتژی برند شما را تشکیل میدهد. برنامه استراتژیک شما را برای سرمایهگذاری و اقدام برای دستیابی به اهداف SMART با توجه به مرحله قبل، مشخص میکند. اقدامات استراتژیک باید به اندازه کافی گسترده باشد تا امکان انعطافپذیری را با گسترش کسب و کار فراهم کند و به اندازه کافی دقیق باشد تا یک هویت برند قوی شکل بگیرد. جنبههایی که باید در استراتژی برند شما گنجانده شود عبارتاند از:
- ماموریت، ارزشها و اصولی که بر فرهنگ شرکت تأثیر میگذارد.
- زبان برند و دستورالعملهای بصری برای اطمینان از ثبات روندتان.
- فرآیندها و سیاستهای دپارتمان که ارزشهای برند را فعال میکند.
- برنامههای سرمایهگذاری برای توسعه و تملکهای آتی.
هر استراتژی منحصر به فرد است اما یک تمایز مهمی که باید قائل شد، تفاوت بین استراتژی و تاکتیک است. استراتژی اصل راهنمای تصمیم گیری است. از سوی دیگر، تاکتیکها راههای دقیقی هستند که در آن استراتژی تحقق مییابد.
به عنوان مثال، یک استراتژی ممکن است حکم کند که خدمات مشتری باید از طریق شبکههای اجتماعی برای تجربه یکپارچهتر (بر اساس تجزیه و تحلیل رفتار مصرف کننده) ارائه شود. در عین حال، تاکتیکها شامل تصمیمات اتخاذ شده در رابطه با مواردی همچون اسکریپتها، فرآیندها، اقدامات و درجه انعطافپذیری است. این تاکتیکهاست که کارکنان خدمات مشتری باید برای تحقق تجربه مشتری یکپارچه و کمک به اهداف SMART دنبال کنند.
۵.آزمایش، بررسی و توسعه
در نهایت، به یاد داشته باشید که یک استراتژی برند هرگز نباید ثابت باشد. دو سوال کلیدی وجود دارد که باید به طور منظم پرسیده و آزمایش شوند:
- آیا تاکتیکهایی که ما استفاده میکنیم برای استراتژی برند و اهداف SMART ما مناسب هستند؟
- آیا استراتژی برند ما همچنان در چشمانداز رقابتی مرتبط و موثر است؟
اگر پاسخ به این سؤالات همیشه «نه» است، وقت آن است که استراتژی خود را اصلاح و توسعه دهید. برای انجام این کار، باید شناسایی کنید که کدام جنبه از استراتژی (یا کدام تاکتیک ها) مناسب نیستند و دلایل آن را بررسی کنید.
هنگام بررسی دلایل و گزینههای جایگزین، باید اطلاعاتی را از سهامداران کلیدی درگیر (مشتریان، کارمندان، تصمیم گیرندگان و رقبا) جمع آوری کنید. هنگامی که دادهها را جمع آوری کردید، گام بعدی یافتن جایگزین ها، ارزیابی شایستگی هر کدام و در نهایت (سختتر از همه) تصمیم گیری در مورد تغییرات در استراتژی خود است.
تفاوت بین استراتژی برندینگ و استراتژی بازاریابی
بهعنوان یک کسب و کار، چه به تازگی شروع به کار کردهاید، چه بهدنبال تغییر نام تجاری یا تغییر کسبوکار خود باشید، یا فقط میخواهید رشد کنید و تعامل را حفظ کنید، دو بخش از کسبوکار شما (استراتژی برندسازی و استراتژی بازاریابی) وجود دارد که باید به درستی پیش بروید.
متأسفانه آنها مناطقی هستند که بسیاری از تیمها یا موفق به جداسازی آنها نمیشوند یا کاملا تیمها را گیج میکنند. این دو ارتباط نزدیکی با هم دارند، و مسلما، شما نمیتوانید یکی را بدون دیگری داشته باشید اما تشخیص تفاوت آنها کلیدی است که به شما امکان میدهد از آنها به طور مؤثر استفاده کنید.
کدام نوع برندسازی برای کسب و کار ما مناسب است؟
با توجه به استراتژیهای برندسازی بسیار زیادی که میتوانید از بین آنها انتخاب کنید، تشخیص اینکه کدام نوع برند برای کسب و کار شما مناسب است، ممکن است دشوار باشد. برخی از بهترین راهها برای انتخاب استراتژی برندسازی مناسب با درک چیستی برند و تعریف هویت برند شما شروع میشود. هنگامی که یاد گرفتید چگونه خود را به عنوان یک برند مطرح کنید و از استراتژیهای برند استفاده کردید، در مسیر کسب وفاداری، شناخت، ارزش ویژه و آگاهی به برند خواهید بود.
۷ نوع استراتژی برندسازی
انواع مختلفی از برندسازی وجود دارد که ممکن است بسته به مخاطبان هدف، صنعت، بودجه و کمپینهای بازاریابی، ارزش شرکت شما را افزایش دهد. در ادامه هفت نوع استراتژی برندسازی ذکر شده که پتانسیل ایجاد ارزش ویژه برند برای کسب و کار شما را دارند.
برندسازی شخصی
این مدل برندسازی را توصیف میکند که برای یک فرد بهجای برندسازی برای کل کسبوکار استفاده میشود. این نوع برندسازی اغلب برای تثبیت شخصیت یا کار یک فرد به عنوان یک برند استفاده میشود. افراد مشهور، سیاستمداران، رهبران و ورزشکاران اغلب از این شکل از برندسازی استفاده میکنند تا بهترین نسخه از خود را به مردم نشان دهند.
به عنوان مثال، ست گودین، کارآفرین و نویسنده بیش از ۲۰ کتاب بازاریابی، خود را به عنوان یک متخصص تجارت و بازاریابی معرفی کرد. ست یک برند شخصی قابل تشخیص دارد و اکنون افراد گودین را با پستهای وبلاگ کوتاه او مرتبط میکنند که یک ایده را در یک زمان مشخص میکند. مردم به دلیل اثربخشی برند شخصی ست گودین به جای یک شرکت یا سازمان، میخواهند از او بشنوند.
برندسازی محصول
این مدل یکی از محبوبترین انواع برندسازی است. برندسازی محصول بر تمایز و قابل تشخیص بودن یک محصول واحد تمرکز دارد. نمادها یا طرحها بخش مهمی از برندسازی محصول هستند تا به مشتریان شما کمک کنند تا محصول شما را به راحتی شناسایی کنند.
برای مثال، نوشیدنیهای انرژیزای Monster دارای بستهبندی و آرمهای متمایز هستند که باعث میشود به راحتی از نوشیدنیهای انرژیزای Red Bull قابل تشخیص باشد.
برندسازی شرکت
برندسازی شرکتی ارزش و فلسفهای است که یک کسب و کار توسعه میدهد تا خود را به دنیا و کارمندان خود نشان دهد. برندهای شرکتی مؤثر اغلب به دنبال نمایش مأموریت، شخصیت و ارزشهای اصلی شرکت در هر نقطه تماسی هستند که با مشتریان احتمالی، مشتریان فعلی و مشتریان قبلی دارد.
به عنوان مثال، ارزشها و ماموریتهای اصلی نایک در تمامی پلتفرمها و محصولات آن قابل تشخیص است. بیانیه ماموریت نایک این است که «اوردن الهام و نوآوری برای هر ورزشکار در جهان» و شعار آن، در کنار لوگوی معروف علامت چک سووش، «فقط انجامش بده» است. نایک خود را به عنوان یک برند برای ورزشکاران، علاقه مندان به ورزش و هر کسی که به تناسب اندام علاقهمند است، قرار میدهد. همچنین آنها روشن بیان میکنند که معتقدند هر کسی میتواند یک ورزشکار باشد.
برندسازی خدمات
برندسازی خدمات، سطح نیازهای مشتری بیشتری را پوشش میدهد. شرکتهایی که از برندسازی خدمات استفاده میکنند به دنبال ارائه خدمات در سطح جهانی به مشتریان خود هستند. هدف آنها استفاده از خدمات عالی به مشتریان به عنوان راهی برای ارائه ارزش به مشتریان خود است.
به عنوان مثال، Chick-fil-A به دلیل خدمات عالی به مشتریان خود شناخته شده است که اکنون آن را مترادف با نام تجاری خود کرده است.
برندسازی مشترک
برندسازی مشترک شکلی از برندسازی است که شرکتها را به یکدیگر متصل میکند. در اصل، برندسازی مشترک یک مشارکت بازاریابی بین دو یا چند کسب و کار است. این مدل به برندها کمک میکند تا بر یکدیگر تأثیر مثبت بگذارند و ممکن است منجر به رشد کسب و کار، گسترش آگاهی از برند و ورود به بازارهای جدید شود.
به عنوان مثال، فریتو لی و تاکو بل گرد هم آمدند و Doritos Locos Taco را ساختند که برای هر دو مخاطب جذاب بود.
برندسازی آنلاین
برندسازی آنلاین، همچنین به عنوان برندسازی اینترنتی شناخته میشود، به کسب و کارها کمک میکند تا خود را به عنوان بخشی از بازار آنلاین قرار دهند. این نوع برندسازی شامل وب سایت شرکت، پلتفرمهای شبکههای اجتماعی، وبلاگها و سایر محتوای آنلاین است. اکثر شرکتها از جنبهای از برندسازی آنلاین یا اینترنتی در بازار امروزی استفاده میکنند.
برندسازی بدون برند
این نوع برندسازی به نام تجاری مینیمالیستی نیز معروف است. این برندها اغلب برندهای عمومی هستند و سعی میکنند تا به محصولاتشان اجازه دهند خودشان صحبت کنند، بدون اینکه چیزهای اضافی به مصرف کنندگان خود ارائه میدهند.
چرا کسب و کار شما نیاز به توسعه استراتژی برند دارد؟
ایجاد یک تصویر واضح، قانع کننده و به یاد ماندنی در ذهن مخاطبان شرکت شما کاری نیست که به سرعت انجام شود. این روند نیاز به یک برنامه دقیق و اجرای متفکرانه دارد. با استراتژی برند، میتوانید تصویری را که میخواهید در ذهن مخاطبان خود ایجاد کنید، مخصوصا زمانی که آنها به شرکت شما فکر میکنند. همچنین اقدامات و کلماتی را برای منعکس کردن آنچه شرکت شما برای آن مطرح شده، منتقل میکند. شما میخواهید مشتریان شما بدانند که چرا شرکت شما وجود دارد.
به طور خلاصه، توسعه استراتژی برند شما در مورد بیان داستان برند شما است. داستان سرایی برند دلیل شروع کسب و کارتان، سفر برای رسیدن به جایی که اکنون هستید و ارزشها و اصولی را به اشتراک میگذارد که برای شرکت شما مهم است. به این ترتیب، مشتریان شما میتوانند در سطح عمیقتری با شما ارتباط برقرار کنند.
این موضوع نه تنها اطلاعات حیاتی در مورد شرکت شما را برای مخاطبان شما ارسال میکند، بلکه به آنها کمک میکند تا برند شما را به خاطر بسپارند. همچنین مشتریان شما را به برند شما وفادار نگه میدارد، زیرا آنها احساس خوبی نسبت به حمایت از برندی دارند که با آن شناسایی میکنند. مهمتر از آن، نام تجاری شما بر نتایج کسب و کار شما تأثیر میگذارد. به این دلیل است که مشتریان بیشتر از برندهایی حمایت میکنند که به خاطر میآورند و با آنها همذات پنداری میکنند.
کمپین تبلیغاتی نایک با حضور کالین کاپرنیک، بازیکن سابق NFL که به خاطر زانو زدن در هنگام سرود ملی ایالات متحده تیتر خبرها شد، یک نمونه عالی است. حتی با وجود اینکه تبلیغ هیچ محصول یا نام شرکتی را نشان نمیداد، نایک با استراتژی برند خود آنقدر کار بزرگی انجام داده است که نشان و برچسب آن کافی است تا به شما بگوید این تبلیغ کیست.
مراحل توسعه استراتژی برند
اکنون که با مفهوم استراتژی برند آشنا شدیم، وقت آن است که استراتژی برند خود را توسعه دهیم:
۱.استراتژی برندسازی و بازاریابی فعلی خود را بررسی کنید
قبل از برنامه ریزی استراتژی خود، باید بدانید که اکنون در چه موقعیتی قرار دارید. از لحظهای که شرکت شما ساخته شد، شما در حال ساختن نام برند خود بوده اید. اولین قدم برای فهمیدن اینکه برند شرکت شما چیست این است که از خود بپرسید: «هدف کسب و کار من چیست؟»
شرکت شما به دلایلی وجود دارد. این موضوع میتواند به همین سادگی باشد: «هیچ کس در منطقه من محصولاتی مانند من ارائه نمیداد.»
این واقعیت که شما آن محصولات را به مردم منطقه خود میفروشید، برند شما را با این پیام برابر میکند که میخواهید سهم مثبتی در جامعه خود داشته باشید. به نحوه ارتباط خود با مشتریان در شبکههای اجتماعی و سایر کانالهای پشتیبانی خود توجه داشته باشید. درک کنید که لوگوی شما چه احساسی را در دیگران ایجاد میکند. این موارد همه چیزهایی هستند که مشتریان قبلا شما را با آنها شناسایی میکنند و اینها بلوکهای ساختمانی هستند که میتوانید استراتژی بازاریابی خود را بر اساس آنها بسازید یا آن را محور قرار دهید تا بتوانید به رشد خود ادامه دهید.
۲.پرسونای مخاطب خود را به درستی بشناسید
پرسونای مخاطب نشان دهنده یک مشتری هدف ایده آل است. فراتر از بحث جمعیت شناسی، نشان دهنده یک شخص واقعی است، آنچه مشتریان در یک روز از سر میگذرانند، آنچه را دوست دارند یا دوست ندارند و از کدام کانالهای شبکههای اجتماعی استفاده میکنند.
استفاده از پرسونای مخاطب، ایجاد یک استراتژی برند را برای شما آسانتر میکند که با موفقیت با مشتریان واقعی شما ارتباط برقرار کند، زیرا پرسونای مخاطب شما باید نماینده مشتریان واقعی شما باشد. در ادامه لیست مختصری از دادههای ضروری آورده شده است که پرسونای مخاطب شما باید داشته باشند:
- مشتری شما چند سال سن دارد؟
- مشتری شما مرد است یا زن؟
- مشتری شما کجا زندگی میکند؟
- درآمد خانوار مشتری شما چقدر است؟
- یک روز معمولی برای مشتری شما چگونه به نظر میرسد؟
- آیا دلایلی برای پشتیبانی مشتری شما وجود دارد؟
- چرا مشتری محصول شما را میخرد؟
- مشتری شما چگونه از محصول شما استفاده میکند؟
- مشتری شما هر چند وقت یک بار محصول شما را میخرد؟
- چرا مشتری شما محصول شما را نمیخرد؟
- مشتری شما دوست دارد چگونه ارتباط برقرار کند؟ (شبکه های اجتماعی، ایمیل، کامنت)
توسعه پرسونای مخاطب شامل مطالعه دادههای مشتری شما و همچنین دادههای رقبا و دادههای تحقیقات بازار است. از همه این دادهها برای هدف قرار دادن مشتریان خود با موفقیت استفاده کنید و سپس مطمئن شوید بهترین شرکتی هستید که آنها میتوانند برای نیازهای خود به آن مراجعه کنند.
۳.ماموریت و چشم انداز کسب و کار خود را تعیین کنید
ماموریت و چشمانداز شرکت شما بیان میکند که ماموریت شما در حال حاضر چیست و چه هدفی دارید. این موارد شرکت شما را راهنمایی میکنند تا مطمئن شوید که اقدامات و اهداف شما همسو هستند و در جهت درست پیش میروند. این دو عبارت بخشی از ارزش پیشنهادی منحصر به فرد برند شما هستند.
بیانیه چشمانداز شما به مشتریان اهدافتان را نشان میدهد و به آنها کمک میکند تصمیم بگیرند که آیا میخواهند به شما در رسیدن به آنها کمک کنند یا خیر. این بیانیهای باید جسورانه در مورد اینکه شرکت شما در آینده چه میتواند باشد، صحبت کند. بیانیه چشمانداز توصیف میکند که شرکت شما امیدوار است به چه چیزی تبدیل شود و این بیانیه جهت شرکت شما را نشان میدهد. اهداف بلندمدتی را فراهم میکند که شرکت شما میخواهد از طریق کاری که اکنون انجام میدهد، به دست آورد.
۴.در مورد چراهای خود شفاف باشید
قبل از اینکه محصولات خود را برای مشتریان خود تبلیغ کنید، باید به این فکر کنید که چرا کسب و کار خود را در وهله اول راه اندازی کرده اید. «چرا» شرکت شما هدف هر اقدامی است که در شرکت خود انجام میدهید. ۶۱ درصد از مصرفکنندگان میخواهند که از چنین برندهایی خریداری کنند. این موضوع لزوما به این معنی نیست که شما باید دنیا را تغییر دهید. اما هدف شرکت شما باید منعکس کننده این باشد که شما چه کسی هستید و چه کمکی میکنید.
۵.رقبای خود را شناسایی و تجزیه و تحلیل کنید
رقبای شما شرکتهای دیگری هستند که میتوانند نیازهای مشتریان هدف شما را برآورده کنند. بارزترین رقبا به سه دسته رقبای اولیه، ثانویه و ثالث دستهبندی میشوند.
رقبای اولیه
رقبای اصلی آن دسته از شرکتهایی هستند که محصولات مشابه شما را میفروشند. به این رقبای مستقیم نیز گفته میشود، زیرا وقتی هر دوی شما یک محصول را میفروشید، اکثریت مشتریان شما تنها یکی یا دیگری را برای برآوردن نیازهای شرکت شما انتخاب میکنند.
رقبای ثانویه
به رقبای ثانویه رقبای غیرمستقیم نیز گفته میشود. این شرکتها محصول مشابهی را نمیفروشند، اما محصول را عرضه میکنند که میتواند نیازهای محصول شما را نیز برآورده کند. به عنوان مثال، پیتزا هات در رقابت مستقیم با دومینو است زیرا هر دو پیتزای فست فود میفروشند. در عین حال، رقیب غیرمستقیم مکدونالدز و تاکو بل نیز میباشد. به این دلیل است که همه این رستورانها به مشتریان خود فست فود و تحویل غذا ارائه میدهند.
رقبای ثالث
رقبای ثالث کمترین نگرانی شما هستند زیرا آنها فقط محصولاتی را به طور مبهم مرتبط با برند شما میفروشند. در مثال پیتزا هات، یک رقیب درجه سوم، پیتزای منجمد DiGiorno است که پیتزا سرو میکند اما همان نیازهایی را برآورده نمیکند که پیتزا هات برای مشتریان خود انجام میدهد.
پس از شناسایی این رقبا، تجزیه و تحلیل آنها ضروری است. در تدوین استراتژی برند، آنچه در تحلیل رقابتی باید به آن توجه داشت این است که چگونه خود را به مشتریان نشان میدهند و مشتریان چگونه آنها را درک میکنند. بزرگترین رقبای خود را یادداشت کنید و ببینید چه کاری را درست انجام میدهند و چه کاری را هنوز انجام نمیدهند. برخی از صنایع از قبل بهترین شیوهها را در اختیار دارند، بنابراین پیروی از این بهترین شیوهها میتواند پایهای عالی برای یک استراتژی برند طولانی مدت و موثر باشد.
همیشه هنگام محدوده رقابت خود جامع بررسی کنید. تبلیغات، شبکههای اجتماعی و خدمات مشتریان آنها را بررسی کنید. این روش شما را به ایدههایی برای برندتان سوق میدهد و شاید به شما انگیزه دهد که استراتژیهای منحصربهفرد خود را ایجاد کنید. پس از اینکه دیدید رقبای شما چه میکنند، بررسی کنید که مشتریان آنها چگونه به آنها پاسخ میدهند. اخبار پیرامون آن شرکت، عملکرد فروش آنها و میزان صحبت درباره آنها را بررسی کنید.
۶.نام تجاری و کمپین های فعلی خود را بررسی کنید
بهتر است بدانید که شرکت شما در حال حاضر نسبت به مشتریان بالقوهتان در کجا قرار دارد. موقعیتیابی برند به این معناست که چگونه شرکت شما در ذهن مشتریان شما با رقبای خود کنار میآید. وقتی صحبت از موقعیتیابی برند به میان میآید، همه چیز به این موضوع مربوط میشود که مشتریان شما چگونه فکر میکنند میتوانید مشکلات آنها را بهتر از سایر برندهای موجود حل کنید.
قبل از اینکه بفهمند آیا محصولات شما میتوانند مشکلاتشان را حل کنند، باید ابتدا به شما علاقهمند باشند و اینجاست که استراتژی برند مطرح میشود. یکی از اولین چیزهایی که در استراتژی برند فعلی شما باید حسابرسی شود، ثبات برند شما است. پیام برند شما ممکن است برای شما واضح باشد، اما اگر آن پیام را به طور مداوم به مشتریان خود منتقل نکنید، برند شما به هیچ وجه در ذهن آنها باقی نخواهد ماند.
بهترین راه برای بهبود ثبات برند این است که یک پیام ساده برای ماموریت و چشمانداز شرکت خود انتخاب کنید و تمام تلاشهای برندسازی خود را حول آن متمرکز کنید. این پیام باید و هسته اصلی تمام تلاشهای برندسازی شما باشد. زیباییشناسی برند شما و صدای برند شما باید برای حمایت از این پیام تنظیم شود. همچنین مهم است که بدانید طرز فکر عموم مردم در مورد برند شما چیست.
با استفاده از تحقیقات لازم، شرکت شما میتواند بفهمد مردم در شبکههای اجتماعی در مورد برند شما چه میگویند و با توجه به ۴۹.۵٪ از جمعیت جهان در شبکههای اجتماعی، دادههای زیادی برای بررسی وجود دارد. بنابراین هیچ مکالمه مرتبطی در مورد برند خود را از دست نخواهید داد.
همچنین این کار میتواند به شما کمک کند تا بازاریابی شبکههای اجتماعی برند خود را ارتقا دهید. با تبدیل شدن شبکههای اجتماعی به یکی از بهترین مکانها برای تبلیغ برند شما، همگامی با رقبا و مشتریان خود در تمامی پلتفرمهای مختلف میتواند به افزایش فروش و مشتریان وفادار شما کمک کند.
۷.هویت برند خود را توسعه دهید
وقتی مشتریان به برند شما فکر میکنند، یک پیام واضح، متمایز و منحصر به فرد باید فورا در ذهن آنها ظاهر شود و هویت برند شما همان پیام است. این پیامی است که از نام برند، لوگو، لحن، شعار و هر چیز دیگری که برای مخاطبان خود منتشر کرده اید، شکل میگیرد. این هویت لحن برند شما را تعیین میکند و تلاش مداوم برای تقویت این هویت فقط باعث میشود نام تجاری شما در ذهن مخاطبان شما تأثیرگذارتر شود.
شما باید هویت برند خود را به اندازه کافی برای مخاطبان خود قوی کنید تا وقتی آنها لوگوی برند شما را میبینند یا حتی چیزی که فقط به برند شما مربوط میشود، فورا به برند شما فکر کنند. نام تجاری خود را با محوریت آنچه میخواهید مخاطبان شما فکر کنند برند شماست، توسعه دهید. به عنوان مثال، لوگوی Paypal از رنگ آبی تک رنگ برای لوگوی خود استفاده میکند تا نمادی از اعتماد و ثبات آن باشد.
۸.نقش وب سایت خود را دست کم نگیرید
اکنون بیش از هر زمان دیگری صاحبان کسب و کار باید وب سایت خود را برای مشتریان خود جذاب و قابل استفاده کنند. زیرا فروش مستقیمی را افزایش میدهد و از مشتریانی تغذیه میکند که در حال تحقیق در مورد محصول شما هستند. داشتن یک وب سایت کامل خود یک تبلیغ است و مخاطبان شما را از هر چیزی که میخواهید در مورد برند شما بدانند آگاه میکند.
۹.استراتژی بازاریابی محتوایی خود را توسعه دهید
این روش ایجاد محتوایی برای برند شماست که مخاطبان شما آن را مفید و ارزشمند بدانند. هر محتوایی که تولید میکنید باید از مخاطبانتان بخواهید که اقدامی انجام دهند، معمولا این اقدام برای خرید محصول شما است.
دلیل انتشار محتوا به این دلیل است که ۸۸٪ از مصرف کنندگان قبل از خرید محصول یا خدمات را به صورت آنلاین تحقیق میکنند. از دیگر دلایل انجام بازاریابی محتوایی میتوان به هزینه کم آن، افزایش بازدید از وب سایت شرکت شما و نتایج بهتر موتور جستجو اشاره کرد. البته، نوع محتوایی که شرکت شما تولید میکند باید به استراتژی بازاریابی محتوای شرکت شما بستگی داشته باشد.
استراتژی محتوای خود را طوری توسعه دهید که همیشه بتوانید به طور مرتب محتوایی را که منتشر میکنید، به روز کنید. این امر با ثباتی که برند شما برای ایجاد هویت برند قوی نیاز دارد، مرتبط است.
۱۰.استراتژی برند خود را پیگیری و نظارت کنید
هنگامی که یک استراتژی برند دارید و میبینید که بر تصمیمات خرید مشتریان شما تأثیر میگذارد، پیگیری و نظارت بر عملکرد برندتان ضروری است. شما باید میزان آگاهی مخاطبان از برند شما و ارزش و قابلیت دسترسی آنها به برند شما را اندازه گیری کنید.
همچنین باید ببینید که چقدر از نظر احساسی با برند شما ارتباط دارند و چگونه برند شما را از رقبای شما متمایز میکنند. این عوامل به شما این امکان را میدهد که ببینید آیا استراتژی برند شما کار میکند یا خیر و آیا نیاز به انجام تغییرات دارید.
مطمئن شوید که استراتژی بازاریابی شما دارای نرخ بازگشت سرمایه (ROI) خوبی است. این موضوع باعث میشود که نحوه پیادهسازی استراتژی برند خود را زیر نظر بگیرید، آیا درست کار میکند یا خیر. تا جایی که میتوانید اطلاعات زیادی در مورد مشتریان خود جمع آوری کنید تا بتوانید استراتژی برندسازی خود را بهبود ببخشید تا بهترین گزینه را برای آنها به دست آورید.
استراتژی برند شخصیت و هویت به کسب و کار شما می بخشد
یک استراتژی برند موثر میتواند به شما کمک کند تا حضور آنلاینی قوی داشته باشید. داشتن یک استراتژی برند مشخص، خوب تحقیق و مدیریت کافی میتواند مشتریان بیشتری را برای شرکت شما به ارمغان بیاورد و رشد شرکت شما را تضمین کند. این استراتژی به عنوان طرحی از موفقیت شرکت شما عمل میکند و زمانی که شرکت شما به چشمانداز خود نزدیک و نزدیکتر شود، سرمایهگذاری در استراتژی برند شما نتیجه خواهد داد.
استراتژی برند شما میتواند بر سایر تصمیمات برند شما نیز تأثیر بگذارد. چه در خرید، توزیع، یا ساخت یک محصول جدید، استراتژی برند شما باعث میشود برند شما کارآمدتر اجرا شود و احتمال موفقیت را افزایش میدهد. مطمئن شوید که نام تجاری شما اولین و مهمترین نام در بین سایر شرکتهایی است که محصولات مشابه شما را ارائه میدهند. این مراحل را برای ایجاد یک استراتژی برند خوب انجام دهید و شرکت خود را تماشا کنید که رقابت شما را در گرد و غبار رها میکند.
* هدفگذاری، تعیین برنامه اجرایی، ممارست در اجرا و استفاده از رسانهها از اجزای ضروری ساخت برند شخصی یا سازمانی در ایران یا هر کشوری است. بسیاری از مجموعه در ماههای اولیه دلسرد میشوند و این در حالی است که حداقل زمان شناسایی برند حداقل ۲ سال است و برای اعتمادسازی و حک کردن قول برند به زمان خیلی بیشتری نیاز دارید.
به نظر شما، نکات اصلی هر کسب وکاری برای توسعه استراتژی برند چیست؟ در بخش کامنت لطفا نظرات و تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
استراتژی برند چیست؟
استراتژی برند پلن بلندمدت برای توسعه برندی موفق است، تا از طریق بازاریابی و ابزارهای آن حضور موفقی در بازار داشته باشیم
اولین قدم برای استراتژی برند چیست؟
ارزشها، کیفیت و مزایای متمایز برند خود را تعریف کنید
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام خسته نباشید متشکرم توضیحاتی که دادید عالی بود